رها و آراد
پسر عموم ، آراد، 24 روز از من بزرگتر است و امروز بعد از مدتها همدیگر را دوباره دیدیم
من خیلی از دیدنشون خوشحال شدم.
اسباب بازیهامو بهش دادم تا بخوره
و باهم عروسکهای چرخان را نگاه کردیم.(به یاد اون روزها که کوچولو بودیم)
و وقتی واکسن چهار ماهگی من را زدیم به خانه آنها رفتیم . روز بعد به محوطه ساختمانشان رفتیم . البته چون کالسکه من را نیاورده بودند، من توی کریر آراد خوابیدم.مامانا کمی روی نیمکت توی محوطه نشستند تا بردیا با دوستاش بازی کنه و ما هم کمی هوای آزاد بخوریم.
خوب بود و خیلی خوش گذشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی