جشن تولد

رها عاشق تولد رفتنه..

و سال گذشته ما کلی جشن تولد رفتیم.

رها دوست داره شمع فوت کنه 

معمولا شمع تولد همه رو زودتر از صاحب تولد فوت میکنه

تولد عمو عمار که امسال کنکور داره و حسابی گرفتاره..

ما کیک گرفتیم و غافلگیرش کردیم و نتیجه این شد که همه با لباس تو خونه ای توی عکسها هستن

یعنی من در حیرتم این شمعها چطوری هم می چرخند هم آهنگ میزنند..

این هم آدرینا خانم دوست داشتنی...

و باز هم تولد تولد...تولد یک سالگی آدرینا 

البته درتمام مدت در حال چشیدن کیکی بود که خاله ماریا پخته بود..

تولد یک سالگی باران کوچولو

تولد من نیستا تولد بارانه...

البته مامانی و بابایی به ما هم هدیه تولد دادن

تولد دو سالگیه آرادجون...

 و اما عکس پایین در تولد باران جون گرفته شد 

وقتی مامان جونم منو مجبور کرد که به دوربین لبخند بزنم 

و خنده زورکی میشه این

 پیش به سوی جشن و شادی...