رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

رها

وقتی با منی...

1394/8/2 15:51
نویسنده : راضیه
462 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی من هستم مطمئنا بعضی روزها ممکنه خیلی سخت باشه،مثل روزهایی که من مریض هستم و مهدکودک قبولم نمیکنه و مامان یا بابا مجبورند از غرب تهران به شرق تهران بروند و من را خونه مامانی بگذارند و دوباره از شرق به غرب برگردند و گاهی وقتها به خاطر عجله کردن روی پل صدر جریمه شوند،قابل توجه بابایی...

و بدتر از اون بعدازظهر هاست که باید باعجله از اداره خارج شوند تا به موقع منو از مهد کودک بردارند...

هرچند همیشه و طبق قانون نانوشته ای من آخرین بچه ای هستم که ااز مهد خارج می شوم..

نفر آخر آخر..

اما مطمئنا روزهاتون یکنواخت نمیشه چون من هستم و با من یعنی جریان یک شادی کودکانه در خانهخندونک

 

مثل اینجا که از این سبد خرید پیاده نشدم و مجبور شدند چند دور من را توی فروشگاه بچرخانند و کلی خرید کنند.

 

 

 

و یا یه چرخ و فلک بازی درون کیسه نایلون

 

 

ویا گاهی درون سبد

 

 

همیشه هم سخت نیست وقتی من میتونم هر روز کلمات جدیدی یاد بگیرم

مثل پشکونی(پستونک) توبوچه(تربچه) اوجایی(کجایی)

و ...دوست دارم

 

همیشه هم با من بودن سخت نیست...

 

چون روزهای شاد کودکی جریان دارد ...

و این شادی برای همه ماستچشمک

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رها می باشد