خنده هایت را دوست دارم
همیشه لبخند
از لبهایت شروع نمی شود
گاهی چشمهایت
دستهایت
گوشهایت
به من می خندند
من امروز
از همان خیابانی آمده ام
که تمام شبش را گریه کرده ای
اما گاهی
گیر کردن بندکفشی زیر پاهایت
تو را به خنده می اندازد
ومن از لا به لای این آشفتگی ها
خنده ات را دوست دارم
*شعر از فائزه جوان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی