آسمان عروسک ها آبی است
شانزدهمین جشنواره بین المللی تئاتر عروسکی
دوشنبه اول شهرویور ماه 95 افتتاحیه جشنواره تئاتر عروسکی بود.بابای مهربونم ساعت 5 من و از مهد برداشت و بعد از اینکه مامان و از محل کارش برداشتیم با هم به جلوی سالن تئاتر شهر رفتیم تا عروسک های بزرگ و کوچیک رو تماشا کنیم.
کلی دست زدیم، و با بقیه خونه مادربزرگه خوندیم
خیلی شلوغ بود و شلوغی هیجان ایجاد کرده بود .
و اما در ادامه این برنامه جدید من فضای جدیدی را به نام تئاتر تجربه کردم.
روز جمعه پنجم شهریور ماه من، با با و مامان به دیدن تئاتر عروسکی دیوان تئاترال رفتیم
البته موضوعش خیلی با سن من تطابق نداشت و فکر میکنم گزینه خوبی نبود اما...
اما من حسابی دست زدم
با بقیه شادی کردم
حتی بین صندلی ها حرکات موزون انجام دادم
و کلی خندیدم و از دیدن عروسک ها و آدمها و موسیقی شاد و موزیکال ، هیجان زده شدم
قبل از اینکه توی سالن اصلی تئاتر شهر بریم
بیرون سالن همه عروسک ها جمع بودند و من با همشون عکس گرفتم، بهشون دست زدم و برای مامانم تجزیه تحلیلشون کردم.
این هم عوامل هنرمند تئاتری که دیدیم
و این جا
محل مورد علاقه من، یک فضای خیلی دوست داشتی جلوی تئاتر شهر
که تا تونستم توی این تونل رنگی دویدم وبازی کردم
و درنهایت یه شام دلچسب در رستوران مورد علاقه مامان و بابا
یه شب خیلی دوست داشتنی در کنار عروسکها
آسمان عروسک ها آبی است