رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

رها

این نیز بگذرد....

1392/11/2 13:17
نویسنده : راضیه
199 بازدید
اشتراک گذاری

تقریباً دو هفته است که در تهران به سر میبریم...

اما مامانی اینقدر گرفتاره که نمیرسه به وبلاگ من سر بزنه .آخه مامان من این وبلاگ تارعنکبوت بست. فرشته

 

رها

 

عزیز همراه ما به تهران اومده.وما معمولاً روزی یه بار به دکتر میرویم.یه بار هم بردیمش بیمارستان.و من پشت در اتاق عمل هم خوابیدم.قهقهه

من روزهای خوبی رو میگذرونم.با وجود عزیز توی خونه خوش میگذرهلبخند تا صدای گریه ام بلند میشه، عزیزم صدا میزنه "بچمو چیکار کردین که گریه میکنه!"چشمک یا زود خودش منو برمیداره...قلب

 

رها

 

بابایی حسابی  بهم میرسه و باهام بازی میکنه.منم جدیداً، وقتی از خونه بیرون میره، حسابی گریه زاری راه میندازم، طوری که مجبور میشه برگرده با من بازی کنه و دوباره بره....البته من باز هم. همون حرکت رو تکرار میکنم.شیطان

 

رها

 

رها و بابا

 

اسباب بازی های جدیدی پیدا کردم.بهش میگن ...گردو...

 

رها

 

من که خوشحالم عزیزم پیش ماست...اما امیدوارم خیلی زود حالش خوب بشه...نگران

 

رها

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آوا
9 بهمن 92 11:50
سلام عزیز خوشکل من امیدوارم هرچه زودتر حال عزیز جون خوب بشه گل نازمن الهی خاله فدات بشه دوستتتتتتتتتتت دارم
راضیه
پاسخ
الهام مامان علیرضا
24 بهمن 92 14:26
ایشالا که به زودی حال عزیز جون خوب شه
راضیه
پاسخ
انشالله همیشه سالم باشید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رها می باشد