محل کار بابا
من و بابایی با هم به شرکت رفتیم .
در ادامه دکتر رفتنهای مامان و عزیز جون ،یه روز که مامان نمیتونست منو با خودش ببره،بابا فداکاری کرد و منو با خودش به محل کارش برد و موجبات شادی همکارانش فراهم شد...
با همکارای بابا دوست شدم خیلی مهربونند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی