رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه سن داره

رها

قلعه بابك، كليبر، اهر

مراغه تا بناب خيلي نزديك است و ما بعد از شكست سنگيني كه در كوهنوردي متحمل شديم به سمت بناب رفتيم و يه نهار خوشمزه خورديم و سپس از مسير تبريز به سمت اهر رفتيم و خودمان را به روستاي زيباي كليبر رسانديم جمعه بعد از صبحانه به سمت قلعه بابك حركت كرديم. اول كه جاده خروجي را رد كرديم، هيچگونه تابلويي كه خروجي قلعه را نشان بدهد وجود نداشت، و مجبور شديم يك راه طولاني را برگرديم ماشين ها را پايين گذاشتيم و قسمتي از مسير را با پاترول بالا رفتيم و باز هم ابتداي كوهپيمايي بود دژ بابک خرمدین بر فراز قله کوهستانی در حدود 2300 تا 2700 از سطح دریا ارتفاع دارد. قلعه بابک که به نام‌های قلعه بابک، دژ بابک، بذ و قلعه جمهور هم معروف است...
1 مهر 1396

غار هامپوئيل مراغه

مقصد بعدي ما لانه كبوتر بود اما اشتباها به سمت غار هامپوئيل يا غار كبوتر رفتيم و بعد از اينكه مسير زيادي كوهنوردي كرديم به مقصد نرسيديم و به خاطر وجود بچه ها برگشتيم يك گروه كاملا شكست خورده غار منحصر به فرد وفوق العاده زیبا ودر عین حال مخوف و وحشتناك هامپوئیل كه نه تنها در ایران بلكه در جهان حرف اول را میزند بطوریكه همتای این غار فقط در ایالت كالیفورنیای آمریكا میباشد كه هنوز این غار بطور كامل شناسایی نشده و احتمال میرود كه تا به حال فقط 50%از غار شناسایی شده باشد. این غاربا قدمت 150 تا 200 میلیون سال و با داشتن مناظر طبیعی یکی از شگفتی‌های آفرینش در مراغه و هم‌سن با غار علی صدر همدان است و دومین غار خاکستری از نظر وس...
1 مهر 1396

معبد مهر مراغه

يك سفر تابستاني بي نظير را تجربه كرديم امسال براي ما با تغييرات زيادي همراه بود باباي رها شغلش رو عوض كرد و به خاطر زياد شدن ساعتهاي كاريش معمولا نمي تونه با ما در سفر همراه باشه اما ما يك سفر بسيار خوب را به سمت شمال غرب كشور تجربه كرديم در ابتداي راه فقط مي دونستيم قراره كجا بريم همين و بر أساس جايي كه قرار بود بريم همه ديدنيهاش و سرچ كرديم و دل به جاده زديم اول به سمت مراغه رفتيم در اين سفر برادراي عزيزم امير و مجيد و خانواده هاي دوست داشتني شون بودند و من و رها صبح زود پنجشنبه ١٦ شهريور به مراغه رسيديم صبحانه خورديم و به سمت معبد مهر راه افتاديم معبد «مهر» مراغه...
1 مهر 1396

مرداد ٩٦ - هشتگرد-چيتگر

✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ روز جمعه به سمت كرج رفتيم و توي يكي از رستوران هاي خوب هشتگرد نهار خورديم                               بعد از نهار به يه پارك خيلي دنج در چيتگر رفتيم تا رها بتونه يكم بازي كنه باباش كتاب بخونه و من هم دنبال رها بدوم                                 روز خوب و دوست داشتني بود     ...
27 مرداد 1396

تولد آقاجون🎉🙈👍😘😄

مدتها بود كه برنامه ريزي مي كرديم ، براي تولدش، آقاجون رو سورپرايز كنيم، و بالاخره تيرما امسال موفق شديم ديدن چهره خندان آقاجون، خيلي خوب بود. عكس هاي دسته جمعي هميشه مورد علاقه من بودند. عكس گوشه تصوير جاي خالي مامانم رو نشون ميده اين عكس نوه هاي خانواده همراه با آقاجون هست و رهاي عزيزم كه نوه چهاردهم خانواده و از همه كوچكتره. البته بعضي از نوه ها نيستند مثل محمد و عليرضا . ولي ابن چيزي از خوب بودن ثبت اين لحظه كم نمي كنه بعضي وقتها ، بعضي جاها يه اتفاق هاي خوبي رخ ميده كه حال هممون رو بهتر ميكنه، غافلگير كردن آقا، خنده هاي خوبش، يكي از همون اتفاقاي خوب بود اميدوارم كلي اتفاق خو...
13 مرداد 1396

ستاره

  اسمش ستاره بود ديروز توي قطار با رها خيلي زود دوست شد، راستش اينقدر با اشتياق گفت اسمم ستاره است كه من شك كردم. مامان و باباش با خواهر كوچولوش انتهاي يه طرف واگن قطار نشسته بودند و ستاره براي خودش يه صندلي خالي يه طرف ديگه واگن پيدا كرده بود و رها هم باهاش همراه شده بود. در تمام مدت اين چند ساعت توي راهرو ميدويد، نه تنها خودش كه خواهر نوپاش هم دنبالش مي دويد، مي خورد زمين خوراكيهاي دستش مي ريخت زمين ، خوراكيها رو برمي داشت مي خورد . به سختي و با كمك بقيه بلند ميشد و دوباره مي دويد. تمام مدت در حال خودن تنقلاتي مثل چيپس، پفك، بستني، شكلات،نوشابه و... بود. ومن تمام مدت مجبور بودم برم بالاي سرشون و به رها تاكيد كن...
13 مرداد 1396

جشن تولد ٤ سالگي

تولدت مبارك یک سال دیگه در کنار دختر کوچولوی مامان گذشت و همه روزهایش رنگی بود... پر از شلوغی های دخترانه  کفش های رنگی لباس های صورتی کوله های عروسکی و حس بوسیدن دخترم وقت خواب و با خونه ای پر از لگو و اسباب بازی که باید جمع کنی و جمع کنی و باز هم هست ، زیر تخت ، توی اتاق، توی سالن و... که این یعنی یه کوچولوی دوست داشتنی توی خونه می چرخه و همه چیز و همه جا پخش میکنه همه این لحظات ناب  و زیبا به کنار  و جمله ای که جدیدا یاد گرفتی یه طرف رها: مامان یه چیز بگم، مامان: بگو عزیزم! رها: دوست دارم، خیلی زیاد، تا آسمونه خیابون  امسال براي رها دو بار تولد گرفتيم، يك...
9 مرداد 1396

تولد چهارسالگي رها

رها چهار ساله شد برايت روياهايى آرزو مى كنم تمام نشدنى و آرزوهايى پر شور كه از ميانشان چند تايى برآورده شود برايت آرزو مي كنم كه فراموش كنى چيزهايى را كه بايد فراموش كنى برايت شوق آرزو مى كنم آرامش آرزو مى كنم برايت آرزو مى كنم كه با پرواز پرندگان بيدار شوى و يا با خنده ى كودكان برايت آرزو مى كنم كه دوام بياورى در ركود، بى تفاوتى و ناپاكى روزگار مهمتر از همه آرزو مى كنم كه خودت باشى #ژاك_برل ...
31 تير 1396

برج ميلاد

ماه رمضان امسال روزهاي گرم و طولاني داشت برج ميلاد جشنواره اي برگزار كرده بود. يك روز قبل از افطار رها با آوا و اميرعلي ها (دوستان رها) و البته ماماناي مهربون به برج ميلاد رفتيم و بچه ها حسابي بازي كردند       قايق بازي كه خيلي خوب بود       شن بازي                 و خيلي بازي هاي هيجان انگيز ديگه                         خيلي به بچه ها خوش گذشت همينطور به ما...
29 خرداد 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رها می باشد